گاهی زمان را متوقف می کنمچشم هایم را می بندمو خیالت را در آغوش می کشم .زمان را متوقف می کنمو فکر می کنمبه نبودنتبه این لحظه های متروک نم زدهبه پنجره های خالیو این قاب های افسرده...به سان اشک می مانم هر قدر هم تلاش کنیهر قدر هم تلاش کنمدست آخرمی چکم!برگرد!بی تو نفس هایم صدا ندارد...موضوعات مرتبط: شعرهای طوفانبرچسبها: شعر , دلنوشته , پریزاد , عاشقانه , توقف بخوانید, ...ادامه مطلب
گاهی بغض می کنم...به رویارویی چشم هایی که سال هاست با یکدیگر بیگانه شده اندبه دور شدن دست هایی که مدت ها پیش قفل هم بودندبه مهربانی هایی که قلب های بی شماری را تسخیر کرده بودند، امااما حالا، پشت این پنجره ی نیلی آسمانپشت این قفس های زنگار بسته ی قدیم, ...ادامه مطلب