«خورشید عشق»

ساخت وبلاگ

من به دنبال رخی از تپش پنجره ها می گردم
من به دنبال وجودی پر از آرامش و عشق
من پی اطلسی ناب حقیقت
پی پرواز پر از اوج علف می گردم.


من تو را خواهم یافت
ای همه فاصله ها بهر وجودت انکار
ای همه رهگذران پشت سرت آیینه
من تو را خواهم یافت.

تو مرا حین دویدن در دشت
تو مرا حین نگاهی گذرا
تو مرا تک تک افکارم را
در سحرگاه شمیم افکن عشق
حین برخورد پر از تابش خورشید و زمین خواهی یافت.

تو که هستی که همه باغچه ها
از طلوعت پی خم گشتن و عاشق شدن اند؟
تو که هستی که در این شوق دل انگیز زمان
همه ی یافتگان از پی گم گشتن و مجنون شدن اند؟

به گمانم تویی آن کس که به هنگام شکفتن، رستن
مهر در سینه ی آدم کاری
یا به هنگام شنیدن، دیدن
پری از لطف و محبت به دلم بگذاری.

بی گمان از پس این پنجره ها راه تو پیداست، ولی
چشم هایم پی انوار دگر می گردند
لکن این غافل بی همهمه بازم داند
که همه از ته دل سوی تو بر می گردند.

پریزاد   25/اردی بهشت/1395


موضوعات مرتبط: شعرهای طوفان
برچسب‌ها: شعر , شعر مهربون , شعر عاشق من نه سفیدم نه سیاه......
ما را در سایت من نه سفیدم نه سیاه... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : oggy7 بازدید : 183 تاريخ : سه شنبه 13 تير 1396 ساعت: 22:40